آدمی در آغوش خدا غمی نداشت.
پیش خدا حسرت هیچ بیش و کم نداشت.
دل از خدا برید و در زمین نشست.
صدبار عاشق شد و دلش شکست.
به هر طرف نگاه کرد راهش بسته بود.
یادش آمد یک روز دل خدا را شکسته بود
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4